جدول جو
جدول جو

معنی خواجه عور - جستجوی لغت در جدول جو

خواجه عور
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز. این دهکده کوهستانی با آب و هوای معتدل و دارای 328 تن سکنه است. آب آن از چشمه ورود و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوا / خا جَ / جِ)
طعام بقدر حاجت که آن رابعربی قوت لایموت خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ اَ وَ)
دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز، این دهکده کوهستانی با آب و هوای معتدل و 170 تن سکنه است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی زنان گیوه چینی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از دهستان شوی بخش بانۀ شهرستان سقز. این دهکده کوهستانی با هوای سرد است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و مختصر حبوبات و لبنیات و پنبه می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از دهستان لیراوی شهرستان بوشهر، این ده در جلگه قرار دارد با هوای گرم و 300 تن سکنه. آب آن از چاه و محصول آن غلات دیمی و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ عَ)
دهی است از دهستان پیران بخش حومه شهرستان مهاباد. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و سالم. آب آن از رود خانه بادین آوا و محصول آن غلات و توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ عَ کَ)
نام محلتی است کنار راه کرمان به چاه ملک میان دارزین و بم. (یادداشت بخط مؤلف). در فرهنگ جغرافیای راجع به آن آمده: دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم. واقع در جلگه با آب و هوای گرمسیری و 625 تن سکنه. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و خرما و حنا و پنبه است. شغل اهالی زراعت و راه شوسه است. بنای امامزاده خواجه حسن عسکری از ابنیۀ قدیمه این محل می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ وَ)
کدخدامنش. (یادداشت بخط مؤلف) :
از سوی خانه بیامد خواجه اش
بر دکان بنشست فارغ خواجه وش.
مولوی.
مرد خواجه وش و رعیت شکل بود و خود را خلع کرد. (از تذکرۀ دولتشاه سمرقندی در شرح حال ابن یمین)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از دهستان حومه بخش شاهین دژ شهرستان مراغه. این دهکده کوهستانی با هوای معتدل و سالم و 165 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و کرچک و بادام و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ لَ)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه. این دهکده کوهستانی با آب و هوای معتدل و 536 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و نخود است. شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. در سه محل بفاصله 2هزار گز بنام خواجه لر بالا و پائین و وسط مشهور است. سکنۀ خواجه لر پایین 181 تن و وسط 231 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا